شمال و دریا
یه روز رفتیم انزلی و تو حسابی حال کردی ،من نمی خواستم بذارم بری تو آب ولی دایی فرهاد گفت بذار بره وتو میپریدی تو آب و وقتی تموم شد میلرزیدی جیگرم
اینم قلعه ای که ساختی
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی
یه روز رفتیم انزلی و تو حسابی حال کردی ،من نمی خواستم بذارم بری تو آب ولی دایی فرهاد گفت بذار بره وتو میپریدی تو آب و وقتی تموم شد میلرزیدی جیگرم
اینم قلعه ای که ساختی